با سینی چایی به سمتش رفت ...!!
اما حتی قبل از اینکه بهش برسه ...یه میوه پوست کنده به سمتش گرفته شده بود ..!! ..
ناخوداگاه سرشو بالا گرفت ...!
مرد هنوز به تلویزیون نگاه می کرد ...
بی صدا میوه رو ازش گرفت و کنارش نشست !!
.....چایی رو گذاشت رو میز و با یه کارد کوچیک یه قاچ از میوه گرفت ..
بعد اونو آروم به سمت مرد گرفت ...
مرد هنوز به تلویزیون نگاه می کرد ..
بالاتر ... به سمت دهان ... نه ! این فقط یه شیطنت محض بود...!
وانمود کرد می خواد اونو تو گوش مرد فرو کنه ..!!
مرد با خنده از جا پرید و دست زن رو گرفت و میوه رو خورد !!
زن آروم گرفته بود و به مرد نگاه می کرد ...
می دونم ..!!...می دونم که همیشه حواست به منه !!
دیگه مرد به تلویزیون نگاه نمی کرد ..!!
و زن تو چشای مرد غرق شده بود !!
نویسنده : del-k
67373 بازدید
18 بازدید امروز
50 بازدید دیروز
196 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian